معلم پیانو

$2.10

1 عدد در انبار

توضیحات

درباره کتاب معلم پیانو

 

رمان معلم پیانو اثر چیستا یثربی رمانی روانشناسانه است که دغدغه‌های یک مادر مجرد را برای دختر نوجوانش روایت می‌کند. شخصیت اصلی داستان مرجان مفتخر زنی است که قبلا نقاش معروفی بوده اما پس از جدایی از همسرش حرفه نقاشی را کنار گذاشته است. تنها دغدغه او بعد از طلاق، فراهم کردن محیطی امن و آرام برای دختر نوجوانش کیمیاست.

کیمیا به صورت اینترنتی با پسری به نام شایان که معلم پیانو است مکاتبه دارد و مرجان از سر کنجکاوی و برای مراقبت از کیمیا، بعد از آشنایی با شایان به او پیشنهاد می‌دهد که برای تدریس پیانو به خانه آن‌ها بیاید. و این اتفاق سرمنشاء ماجراهای عجیب بعدی است…

 

درباره نویسنده کتاب معلم پیانو

 

چیستا یثربی نمایشنامه‌نویس، منتقد و شاعر متولد 27 مهر سال 1347 است. یثربی لیسانس و فوق‌لیسانس خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه الزهرا گرفت و از سال 1368 در زمینه تئاتر فعالیت خود را آغاز کرد.

یثربی نمایشنامه‌های زیادی را نوشته و کارگردانی کرده است. او در سال 1389 نمایش جنایت و مکافات را بر اساس رمانی به همین نام از داستایفسکی، در جشنواره کلاسیک‌های روسیه در مسکو به روی صحنه برد. این نمایش در سه رشته جشنواره نامزد شد و جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کرد.

از جمله آثار داستانی یثربی می‌توان به کتاب‌های پستچی، شیدا و صوفی، اسرار انجمن روح، گاردن پارتی در برف و کوتاه کردن موی مرده اشاره کرد.

 

بخش‌هایی از کتاب

 

چشمانم را بستم، نفس عمیقی کشیدم. دستم را روی پیانو گذاشتم و نُت اول آمد، نُت دوم، نُت سوم، فراز و فرود. موتسارت فکر می‌کرد بعد از این آهنگ می‌میرد و مرد. خرافه همیشه خرافه نیست. اینکه پدر شایان می‌گوید خوابیدن، سخت نیست… خواب‌هایی که می‌بینم سخت است. پیانو زدن سخت نیست…ولی چیزی که ما را به پیانو زدن وامی‌دارد سخت است. نُت‌ها می‌آمدند و می‌رفتند. انگشتانم پیانو را نوازش می‌کرد. انگشتانم انگار پرش می‌کرد. از یک کلید روی کلیدی دیگر، از کلید سفید روی کلیدِ مشکی تند و تند! اگر یک لحظه توقف می‌کردم انگار نفس شایان متوقف می‌شد. اگر یک لحظه توقف می‌کردم، انگار آن بچه زیر لحافش تمام می‌کرد. انگار پیانو زدن من به نوعی با تنفس او مربوط بود و داشتم رکوییم می‌زدم.

در کمال تعجبِ پدر شایان، برای دخترم عادی بود. این چند شب به اندازه کافی مارش عزای رکوییم را شنیده بود. اما پدر شایان با چشمان باز از سر تعجب بالای سر من ایستاده بود و به انگشتانم نگاه می‌کرد و می‌گفت: این انگشتان یک حرفه‌ای است. این پیانو زدن یک حرفه‌ای است. شما دروغگو هستید خانم! این از قیافه عوض کردنتان، این از مو رنگ کردنتان. اینکه خود را به قیافه مادر شایان در آورده‌اید. اینکه می‌گویید پیانو نمی‌دانید. همیشه فکر می‌کردم مرجان مفتخر یک زن ساده نقاش است. یک زن ساده و صمیمی. یک زن کمی خجالتی. ولی زنی صادق. من فکر نمی‌کردم شارلاتان باشد! با بچه من چکار دارید؟

توضیحات تکمیلی

وزن 138 گرم
شابک

9786008211174

زبان کتاب

فارسی

قطع کتاب

رقعی

جلد کتاب

شومیز

تعداد صفحات

111

نوبت چاپ

15

سال انتشار

1395

انتشارات

نویسنده

وزن کتاب

138