توضیحات
درباره کتاب داستان دو شهر
داستان دو شهر اثر چارلز دیکنز با فروش ۲۰۰ میلیون نسخه در جهان، به همراه شازده کوچولو از پرفروشترین کتابهای تکجلدی در طول تاریخ است. ماجرای این رمان که برای اولینبار در سال ۱۸۵۹ به صورت چندقسمتی و در هفتهنامهای به سردبیری نویسنده منتشر شد، در دو شهر لندن و فرانسه اتفاق میافتد. زمان وقوع ماجراهای این رمان مربوط به قبل و سالهای اولیه انقلاب کبیر فرانسه است.
داستان دو شهر از سه قسمت تشکیل شدهاست. در کتاب اول ماجرای لوسی دختری انگلیسی روایت میشود که در جستجوی پدرش به فرانسه میرود. این وقایع در سال ۱۷۷۵ اتفاق میافتد و در قسمتهای دوم و سوم رمان که با عناوین ریسمان طلایی و رد طوفان نامگذاری شدهاند؛ ادامه ماجرا تا سالهای اولیه انقلاب فرانسه در سالهای ۱۷۹۰ به بعد ادامه پیدا میکند. در ادامه داستان شخصیت دیگری به نام چارلز وارد ماجرا میشود. او یک نجیبزاده فرانسوی و زندانی سیاسی است و لوسی برای آزادی او از زندان تلاش میکند.
رمان داستان دوشهر که پرفروشترین کتاب تکجلدی انگلیسیزبان در دنیا است؛ در ایران با ترجمه ابراهیم یونسی توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیدهاست.
درباره نویسنده کتاب داستان دو شهر
چارلز دیکنز متولد ۱۸۱۲ و متوفی در سال ۱۸۷۰ روزنامهنگار و نویسنده مشهور انگلیسی بود. رمانهای پرآوزه او مانند دیوید کاپرفیلد، آرزوهای بزرگ، الیور توئیست و داستان دوشهر بارها دستمایه ساخت فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی قرار گرفتهاند. جیمز جوییس نویسنده معاصر معتقد است بعد از ویلیام شکسپیر، چارلز دیکنز تأثیرگذارترین نویسنده انگلیسی زبان است.
بخشی از کتاب داستان دو شهر
حتی در پایتخت انگلستان، هر شب مردان مسلح، بیپروا دزدی میکردند و راهزنی رواج داشت؛ به خانوادهها آشکارا هشدار داده بودند که تا وقتی وسایل خود را به انبارهای امن نسپردهاند از شهر خارج نشوند؛ دزدان در سالنهای پذیرایی دربار صلیبهای الماسنشان را از گردن اشراف میزدند؛ تفنگچیها دنبال جنسهای دزدی به کلیسای سنت جایلز میرفتند، دزدها به تفنگچیها شلیک میکردند و تفنگچیها دارودستهی دزدها را به آتش میبستند؛ و این اتفاقها برای همه عادی بود.
همهی این اتفاقها و هزاران اتفاق مثل اینها در اواخر سال ۱۷۷۵ میلادی رخ میدادند. در همینحال، هیزمشکن و برزگر بدون جلب توجه به کار خود مشغول بودند و آن دو پادشاه با فکهای بزرگ و ملکههای زیبا و نه چندان زیبا هیاهوکنان راه خودشان را میرفتند و از حقوق الهیشان بیچون و چرا استفاده میکردند. این چنین بود که سال ۱۷۷۵، بزرگزادگان و هزاران موجود فرومایهای را که شرحشان در این داستان آمدهاست در جادهی سرنوشت پیش میراندند.