توضیحات
درباره کتاب خوب های بد، بدهای خوب:
کتاب دو کاراکتر اصلی دارد که کل داستان بر آنها سوار است و بقیه کاراکترها چندان برجسته نیستند. به جز این دو کاراکتر بقیه کاراکترها به دو دسته خوب و بد تقسیم میشوند و شما از خوب یا بد بودن آنها مطمین هستید ولی از خوب یا بد بودن کاراترهای اصلی چندان اطمینان ندارید که معمای اصلی داستان همین است.
بریده کتاب:
داستان کتاب این جوری شروع میشه که اگه قرار باشه از شما شخصیتی برای قصهها بسازن، به نظرتون در دسته خوبها قرار میگیرین یا شرورها؟! سوفی و آگاتا به مدرسهای فرستاده میشن که آدم بدها و آدم خوبهای قصهها را آنجا میسازن! آنها گمان میکنن که میدونن تو کدام دسته قرار میگیرن! امّا آیا واقعاً خوبی و بدی آدمها رو میشه به همین راحتی تشخیص داد؟!
گاهی آدمها اون جوری که بنظر میان نیستن. همهی آدمها وجوه خوب و بدی دارن که در هر شرایط و موقعیتی ممکنه یکی از اونها را عیان کنن. برای همین هم شاید نشه اونها رو صرفا تو دو دستهی خوب و شرور تقسیم کرد.
خلاصه کتاب:
هر چهار سال دو دختر از روستای گاوالدون ربوده می شوند. افسانه این است که این کودکان گمشده به مدرسه ی خیر و شر ، موسسه ای افسانه ای که در آنجا قهرمانان خیر یا شر می شوند ، اعزام می شوند.
سوفی با داشتن کفش های شیشه ای (مانند سیندرلا) و ارادتش به کارهای نیک ، می داند که او به دانش آموزان گذشته مانند سیندرلا ، راپونزل و سفید برفی در مدرسه ی خوب ها می پیوندد. در همین حال ، آگاتا ، با لباس های مشکی بی شکلش و گربه ی سیاه شرورش ، یه نظر می رسد گزینه ی کاملا مناسبی برای رفتن به مدرسه ی بد هاست.
اما سرنوشت این دو دختر به زودی معکوس می شود – سوفی در مدرسه ی بدها رها می شود تا آموزش هایی در زمینه ی زشت کردن ، مرگ و نوکری را فرابگیرد ، در حالی که آگاتا خود را در مدرسه ی خوب ها می یابد ، در بین شاهزاده های خوش تیپ می یابد که باید دوره هایی در زمینه ی آداب و رفتار پرنسس ها و ارتباط با حیوانات ببینند.
اما اگر این اشتباه در حقیقت اولین سرنخ برای کشف اینکه سوفی و آگاتا واقعا چه کسانی هستند باشد چه؟
برای خوندن نقد کتاب پیشنهاد میکنیم مطلبی که میربها در سایت ویرگول در مورد این کتاب نوشته رو از دست ندین!