توضیحات
خانمجان اینجوری بود. اگر یکی اذیتش میکرد، پوستش را میکند. اگر تنهایی به سراغش میآمد و اذیتش میکرد، حسابش را میگذاشت کفِ دستش. اگر دلش میگرفت و برای بچههایش تنگ میشد، هزار جور کَلَک سرِ هم میکرد و تلفن را برمیداشت و به بچههایش زنگ میزد. خانمجان اینجوری بود. یک پیرزن کوچک خیلی بلا و بازیگوش که فکرها و کارهای عجیب و غریبی به سرش میزد.در مجموعه ی «داستان های خبیث» با شخصیت های بامزه و بازیگوشی روبه رو می شویم که شیطنت می کنند، با هر چیزی بازی می کنند و قصه های خنده داری میسازند؛ آنقدر خنده دار که منفجر شوی از خنده؛ آن قدر عجیب و غریب که دو تا شاخ گنده دربیاوری؛ آن قدر شگفت انگیز و رویایی که خواب های باحال ببینی.
مجموعه داستانهای خبیث را محمد رضا یوسفی نوشته و حمید خلوتی تصویر سازی کرده. انتشار کتاب هم با نشر هوپا بوده.