توضیحات
درباره کتاب:
رمان مرشد و مارگاریتا شاهکار بی بدیل استاد جاودانه رمان نویسی روس میخائیل بولگاکوف است که در دوران استالین اجازه چاپ پیدا نکرد. این کتاب 27 سال پس از مرگ نویسنده و آنهم به صورت سانسورشده منتشر شد و با استقبالی گستره مواجه شد. رمانی که وقایع مسکو و سرنوشت روشنفکران همعصر نویسنده را در قالب داستانی عاشقانه همراه با خیالپردازی شگفت انگیز روایت میکند.
بولگاکف نوشتن این رمان را در سال 1928 آغاز کرد و بعد از چندین بار بازنویسی، آن را در 1940، تنها چهار هفته قبل از مرگش به اتمام رساند.مرشد و مارگریتا، یکی از رمانهای جذاب و پیچیدهی روسی است که عناصر فلسفی، عاشقانه، فانتزی و کمی طنز را همزمان با هم در بستر داستانی پرکشش و خواندنی در اختیار خواننده میگذارد. کتابی که میتوان به آن لقب یکی از شاهکارهای ادبی قرن بیستم را داد.
خلاصه داستان:
مرشد و مارگریتا در سه بخش نوشته شده است که در ابتدا به نظر میرسد چندان ارتباطی به هم ندارند اما با پیشروی در داستان، ربط و سیر آنها مشخص میشود. بخش اول کتاب در مسکو اتفاق میافتد و به گفتگوی شاعری به نام بزدومنی با سردبیری به نام برلیوز دربارهی وجود یا عدم وجود «مسیح» میپردازد که از خلال این گفتگو شیطان در یک جسم انسانی و با نام ولند به آنها ملحق میشود.
بخش دوم داستان در اورشلیم و در زمان فرمانروایی فرمانروایی پونس پیلات رخ میدهد. این بخش دربارهی به صلیب کشیده شدن عیسا است و راوری این بخش ولند است. این قسمت در حقیقت بخشی از کتاب مرشد است که به داستان زندگی پونتیوس پیلاطس، قیصر روم در زمان مصلوب شدن عیسی مسیح اشاره دارد.
بخش سوم کتاب به جریان عشق مرشد و مارگاریتا میپردازد. مرشد همان کسی است که کتابی دربارهی عیسی نوشته است. مارگاریتا معشوقهی مرشد است. عشق بین این دو نفر چنان شدت میگیرد که مارگاریتا همسرش را ترک میکند تا به مرشد بپیوندد.