توضیحات
درباره کتاب:
کتاب روان درمانى اگزیستانسیال(Existential Psychotherapy( توسط اروین د.یالوم، روانپزشک، رواندرمانگر و پایهگذار روانشناسی هستیگرا در سال 1980 منتشر شد. مخاطبان اولیه کتاب، روان درمانگران و دانشجویان رشته روانشناسی بودند منتهی در مدت زمان کوتاهی بعد از انتشار، به دلیل سبک قابل فهم و عارى از اصطلاحات تخصصى، این کتاب مورد استقبال عموم قرار گرفت و همچنان از مهمترین کتابهای حوزه خودشناسی میباشد.
د.یالوم پس از نوشتن این كتاب و براى بسط نظریه اگزیستانسیال بود كه به ابزار داستان روى آورد و آثارى چون “وقتی نیچه گریست”، “مامان و معنى زندگى” را خلق كرد. او خود روان درمانى اگزیستانسیال را كتاب مرجع تمامى آثارى دانسته كه پس از آن به رشته تحریر درآورده است.
رواندرمانی هستیگرا یا اگزیستانسیال است بر موارد و مشکلاتی تمرکز دارد که به هستی انسان برمیگردند. ترسها یا دغدغههایی مانند مرگ و آزادی. ابعادی از هستی انسان، که اجتنابناپذیرند و از آنها راه فراری نیست.
کتاب در چهار بخش مجزا نوشته شده است. مرگ، آزادی، تنهایی و پوچی. اینها چهار ترس اصلی هستند که نویسنده آنها را در کتاب شرح داده است. در هرکدام از این بخشها مخاطب با ماهیت یکی از این ترسها آشنا میشود. دیالوم نشان می دهد چگونه این ترس ها در شخصیت افراد و آسیب شناسی روانی نمود پیدا می کنند و چگونه می توان درمان را به واسطه ی فهمیدنِ آن ها مؤثرتر ساخت.
کتاب رواندرمانی اگزیستانسیال را سپیده حبیب به فارسی ترجمه کرده و آن را «نشر نی» سال 1389 منتشر کرده است.
درباره نویسنده:
اروین د.یالوم در سیزدهم ژوئن 1931 در واشنگتن دی سی آمریکا به دنیا آمد. در سال 1956 دکترای پزشکی خود را از دانشکده پزشکی بوستون دریافت کرد و در سال 1960 نیز در رشتهی روانپزشکی فارغ التحصیل شد و از سال 1963 فعالیت آکادمیک خود را در دانشگاه استنفورد آغاز و الگوی روانشناسی هستیگرا یا اگزیستانسیال را پایهگذاری کرد. یالوم نوشتن را با مقاله نویسی برای مجلات علمی شروع کرد و علاوه بر تألیف کتب دانشگاهی چندین رمان نیز در حوزهی روان درمانی منتشر کرد. جایزه ی انجمن روان پزشکی آمریکا در سال 2002 به یالوم اهدا شد. از آثار یالوم می توان به «روان درمانی اگزیستانسیال»، «وقتی نیچه گریست»، «هنر درمان»، «مامان و معنی زندگی» و «درمان شوپنهاور» اشاره کرد.
بخشهایی از کتاب:
- چون تصمیم گیری برای برخی افراد بسیار دشوار و دردناک است، بعید نیست که فرد بهدنبال شیوههایی برای پرهیز از تصمیمگیری باشد. آشکارترین شیوه، تعلل است و هر درمانگری بیمارانی دارد که معذب و مردد جلوی دروازه تصمیم قدم میزنند.
- پرهیز از مسئولیت مانع اصلی روان درمانیِ فرد مبتلابه بیماری روانتنی است. مسئولیتپذیری در این بیماران دو بار جابهجا شده است؛ رنجی که میبرند بیشتر جسمانی است تا روانی. آنها حتی وقتی متوجه میشوند مشکل جسمانیشان شالودهای روانشناختی دارد، بازهم دفاعهای برونسازانهای به کار میبرند تا ملال روانشناختیشان را به اعصاب ضعیف یا شرایط کاری و محیطی نامناسب نسبت دهند.